چطور از احساسات خود در برابر شریک زندگیتان محافظت کنیم بدون اینکه رابطه آسیب ببیند؟
حفظ تعادل بین صمیمیت و استقلال فردی در یک رابطه عاطفی، هنری ظریف است. گاهی لازم است از احساسات خود محافظت کنید تا از آسیب دیدن جلوگیری کنید، بدون اینکه دیوارهای غیرقابل نفوذی بین خود و شریک زندگیتان بنا کنید. این کار مستلزم خودآگاهی، ارتباط موثر و درک نیازهای هر دو طرف است.
در اینجا 21 نکته برای کمک به شما در این مسیر ارائه شده است:
1. خودآگاهی را تمرین کنید:
احساسات خود را بشناسید و درک کنید. چه چیزهایی شما را ناراحت میکند؟ چه الگوهایی در واکنشهای شما وجود دارد؟2. مرزهای شخصی خود را تعیین کنید:
مشخص کنید چه رفتارهایی برای شما قابل قبول است و چه رفتارهایی نیست.3. ارتباط قاطعانه داشته باشید:
خواستهها و نیازهای خود را به طور واضح و محترمانه بیان کنید.4. از زبان “من” استفاده کنید:
به جای سرزنش کردن، احساسات خود را با جملاتی که با “من” شروع میشوند بیان کنید. مثلاً به جای “تو همیشه من را نادیده میگیری”، بگویید “من احساس میکنم وقتی در مورد چیزی هیجانزده هستم و تو به آن توجه نمیکنی، نادیده گرفته میشوم. “5. زمان مناسب برای گفتگو را انتخاب کنید:
وقتی هر دو آرام و آماده شنیدن هستید، در مورد مسائل حساس صحبت کنید.6. شنونده فعال باشید:
به حرفهای شریک زندگیتان با دقت گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید.7. همدلی را تمرین کنید:
سعی کنید خودتان را جای شریک زندگیتان بگذارید و احساسات او را درک کنید.8. انتظارات واقعبینانه داشته باشید:
هیچ کس کامل نیست و نمیتواند تمام نیازهای شما را برآورده کند.9. به خودتان زمان بدهید:
اگر نیاز دارید قبل از پاسخ دادن به یک موضوع، فکر کنید، به خودتان زمان بدهید.10. مراقب زبان بدن خود باشید:
زبان بدن شما میتواند پیامهای قویتری از کلمات منتقل کند. سعی کنید زبان بدنی باز و پذیرنده داشته باشید.11. از بحثهای بیفایده دوری کنید:
اگر متوجه شدید بحثی به جایی نمیرسد، آن را متوقف کنید و در زمان دیگری دوباره به آن بپردازید.12. مهارت حل مسئله را تقویت کنید:
به جای تمرکز بر مقصر، روی یافتن راهحل برای مشکلات تمرکز کنید.13. قدردانی خود را ابراز کنید:
به شریک زندگیتان نشان دهید که او را دوست دارید و از او قدردانی میکنید.


1. شناخت احساسات خود
اولین قدم برای محافظت از احساسات، شناخت دقیق آنهاست. چه احساسی دارید؟ چرا این احساس را دارید؟ چه چیزی باعث ایجاد این احساس شده است؟
به طور منظم زمانی را به خود اختصاص دهید تا به احساساتتان توجه کنید. از خود بپرسید چه چیزی شما را خوشحال، ناراحت، عصبانی یا مضطرب میکند.
به الگوهای رفتاری خود توجه کنید. آیا شرایط خاصی وجود دارد که معمولاً احساسات منفی را در شما برانگیزد؟
به بدن خود گوش دهید. احساسات اغلب با علائم فیزیکی همراه هستند، مانند افزایش ضربان قلب، تنش عضلانی یا تغییر در تنفس.
با شناخت دقیق احساسات خود، بهتر میتوانید آنها را مدیریت کرده و از خود در برابر آسیبهای احتمالی محافظت کنید.
یادگیری خودآگاهی یک فرآیند مستمر است. صبور باشید و به تمرین ادامه دهید.







من خودم یه مدت فکر میکردم اگه توی رابطه همیشه موافق باشم رابطه بهتر میشه، ولی بعد فهمیدم اینطوری فقط از خودم زهرماری میکردم 😅 حالا همیشه سعی میکنم به جای بله گفتن الکی، احساس واقعیم رو بگم حتی اگه سخت باشه. یاد گرفتم حرف زدن درست مثل یه مسواک میمونه، اگه نخوری بدت میاد ولی لازمه 🤓 یه نکته هم اینکه بعضی وقتا بهتره قبل از حرف زدن یه نفس عمیق بکشی.
یه مدت بود این سوال تو ذهنم بود که چطور میشه تو یه رابطه هم خودمون رو حفظ کنیم هم رابطه رو خراب نکنیم. نکات پست رو خوندم کلی چراغ خاموش روشن شد.
خودم یادمه یه بار حسابی از دست شریکم ناراحت بودم ولی نمی دونستم چطور بگم. درست همون موقع یه فیلم بد دیدم و همه ناراحتیم رو سر فیلم خالی کردم. بعد فهمیدم اگه اول حسمو درست میشناختم شاید همه چیز فرق می کرد.
فکر میکنم یه چیز که خیلی کمک می کنه اینه که وقتی بحث داغ میشه، قبل از حرف زدن یه نفس عمیق بکشی. حتی اگه مجبور شی اتاق رو ترک کنی. یه بار من این کارو کردم و بعدش با ذهن بازتر برگشتم سر بحث.
یه چیز دیگه که بهم کمک کرده، اینه که بعضی وقتا تظاهر کنم شریکم رو اول باره که میبینم. یه جور بازی که آدم از چشای طرف دوباره عاشق بشه و خاطرات بد رو موقتا کنار بذاره.
همیشه نمیشه توقع داشت طرف مقابل ذهن ما رو بخونه. یاد گرفتم به جای انتظار کشیدن، یه کم مثل بچهها سرراست بگم چی میخوام. مثلا بگم “دلم می خواد امروز بریم پارک” به جای اینکه بی صبرانه منتظر پیشنهاد از طرفش باشم.