چرا گاهی در روابط عاشقانه احساس میکنیم که تفاهم نداریم؟
احساس عدم تفاهم در یک رابطه عاشقانه میتواند بسیار آزاردهنده باشد. این احساس میتواند به تدریج صمیمیت و شادی را از بین ببرد و منجر به نارضایتی و حتی جدایی شود. اما چرا این اتفاق میافتد؟ دلایل متعددی وجود دارد که میتوانند باعث ایجاد این حس ناخوشایند شوند. در این مقاله به بررسی 15 نکته کلیدی میپردازیم که میتوانند به درک بهتر این موضوع کمک کنند.
شناخت این عوامل اولین قدم برای حل این مشکل است. با آگاهی از این دلایل، میتوانید تلاش کنید تا با همسرتان ارتباط بهتری برقرار کنید و تفاهم بیشتری را در رابطه خود ایجاد کنید.
عدم شناخت کافی از یکدیگر:
شناخت عمیق ارزشها، نیازها و خواستههای طرف مقابل امری ضروری است.تغییر ارزشها و اولویتها در طول زمان:
افراد با گذشت زمان تغییر میکنند و این تغییرات میتواند بر تفاهم تاثیر بگذارد.عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر:
ناتوانی در بیان احساسات و نیازها به طور واضح و با صداقت.گوش ندادن فعال:
عدم توجه کافی به حرفهای طرف مقابل و درک نکردن دیدگاه او.قضاوت کردن و پیش داوری:
داشتن ذهنیتی انتقادی و عدم پذیرش تفاوتها.عدم احترام به تفاوتها:
نادیده گرفتن و کوچک شمردن تفاوتهای فردی و سلیقهای.انتظارات غیرواقعی:
داشتن تصوری کاملا مطلوب از رابطه و طرف مقابل.فشارها و استرسهای زندگی:
مشکلات مالی، شغلی و خانوادگی میتوانند بر رابطه تاثیر منفی بگذارند.عدم اختصاص وقت کافی به رابطه:
غفلت از نیازهای عاطفی طرف مقابل و کمبود زمان برای با هم بودن.وجود الگوهای ارتباطی ناسالم:
تکرار رفتارهای منفی مانند سرزنش، تحقیر و سکوت.عدم حل مسائل به شیوه صحیح:
اجتناب از گفتگو درباره مشکلات یا بهرهگیری از روشهای نادرست برای حل آنها.تفاوت در سبک زندگی:
تفاوت در علایق، سرگرمیها و نحوه گذراندن اوقات فراغت.مشکلات حل نشده از گذشته:
وجود زخمهای عاطفی و خاطرات تلخ که بر رابطه تاثیر میگذارند.عدم سازش و انعطاف پذیری:
ناتوانی در پذیرش تغییرات و تلاش برای پیدا کردن راه حلهای مشترک.حضور افراد سوم:
دخالت خانواده، دوستان یا افراد دیگر در رابطه.
این عوامل میتوانند به صورت تکی یا ترکیبی باعث ایجاد احساس عدم تفاهم در یک رابطه شوند. باید هر دو طرف به طور فعال در شناسایی این عوامل و تلاش برای رفع آنها مشارکت داشته باشند.
چرا در روابط عاشقانه احساس عدم تفاهم میکنیم؟
1. عدم مهارت در برقراری ارتباط موثر
یکی از اصلیترین دلایل احساس عدم تفاهم، ناتوانی در بیان واضح و با صداقت افکار، احساسات و نیازها است.وقتی نتوانیم منظور خود را به درستی منتقل کنیم، طرف مقابل نمیتواند ما را درک کند و این منجر به سوء تفاهم میشود.در ضمن، گوش ندادن فعالانه به صحبتهای طرف مقابل و قطع کردن حرف او نیز از عوامل مهم در ایجاد این مشکل است.بهجای صحبت کردن از موضع اتهام، سعی کنید احساسات خود را با جملات “من” بیان کنید.مثلاً به جای “تو همیشه دیر میکنی!” بگویید “وقتی دیر میرسی، من احساس میکنم که برای وقت من ارزش قائل نیستی.
” مهارتهای ارتباطی اکتسابی هستند و با تمرین و آگاهی میتوان آنها را بهبود بخشید.
گاهی اوقات یک مشاور متخصص میتواند به شما در یادگیری و بهبود مهارتهای ارتباطی کمک کند.توجه کنید که هر فرد سبک ارتباطی منحصر به فردی دارد و شناخت سبک ارتباطی طرف مقابل میتواند در بهبود تفاهم موثر باشد.
2. انتظارات غیرواقعی
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه و طرف مقابل میتواند منجر به ناامیدی و احساس عدم تفاهم شود.هیچ کس کامل نیست و هر رابطهای چالشهای خاص خود را دارد.برخی از افراد تصور میکنند که یک رابطه عاشقانه باید همیشه پر از شور و هیجان باشد، در حالی که ثبات و تعهد نیز از عوامل مهم در یک رابطه پایدار هستند.به جای تمرکز بر اینکه “رابطه باید چگونه باشد”، بر “آنچه که در حال حاضر هست” تمرکز کنید و سعی کنید با واقعیتها روبرو شوید.انتظارات خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارید و ببینید که آیا این انتظارات قابل برآورده شدن هستند یا خیر.
تفاوت بین “انتظارات” و “خواستهها” را درک کنید.
خواستهها چیزهایی هستند که ترجیح میدهید داشته باشید، اما انتظارات چیزهایی هستند که فکر میکنید حق دارید داشته باشید.گاهی اوقات پذیرش نقصهای طرف مقابل و خودتان میتواند به شما در داشتن انتظارات واقعبینانهتر کمک کند.
3. عدم شناخت کافی از یکدیگر
شناخت کامل از یکدیگر زمانبر است و نیاز به صرف وقت و تلاش دارد. اگر دو نفر قبل از شناخت کافی وارد رابطه شوند، احتمال بروز اختلاف و احساس عدم تفاهم بیشتر خواهد بود. شناخت ارزشها، باورها، اهداف و آرزوهای طرف مقابل از اهمیت بالایی برخوردار است. دربارهی گذشته، خانواده و تجربههای زندگی یکدیگر سوال بپرسید. به نحوه برخورد طرف مقابل با چالشها و مشکلات توجه کنید. فعالیتهایی را با هم انجام دهید که به شما امکان میدهد او را در موقعیتهای مختلف ببینید. به نظرات و دیدگاههای او در مورد مسائل مختلف گوش دهید. هیچ وقت تصور نکنید که “او را میشناسم”، زیرا افراد در طول زمان تغییر میکنند و شناخت یک فرآیند مداوم است.
4. تفاوت در ارزشها و باورها
تفاوت در ارزشها و باورها، به ویژه ارزشهای اساسی مانند خانواده، مذهب، سیاست و اخلاق، میتواند منجر به اختلاف و عدم تفاهم شود. هر چند لزوماً به معنای پایان رابطه نیست، اما نیازمند درک متقابل و انعطافپذیری است. ارزشهای خود را شناسایی کنید و با ارزشهای طرف مقابل مقایسه کنید. دربارهی باورهای خود با یکدیگر صحبت کنید و سعی کنید ریشهی این باورها را درک کنید. به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید و سعی نکنید طرف مقابل را تغییر دهید. زمانی را برای بحث و گفتگو دربارهی مسائل مهم اختصاص دهید. به دنبال زمینههای مشترک باشید و بر آنها تمرکز کنید. اگر تفاوتها خیلی زیاد هستند و قابل حل نیستند، شاید این رابطه برای شما مناسب نباشد.
5. مشکلات حل نشدهی گذشته
مشکلات حل نشدهی گذشته میتوانند سایهای بر روابط فعلی بیفکنند و باعث ایجاد تنش و عدم تفاهم شوند. رنجشها و خاطرات تلخ میتوانند به مرور زمان انباشته شده و رابطه را مسموم کنند. به جای نادیده گرفتن مشکلات گذشته، آنها را ریشهیابی کنید و سعی کنید با یکدیگر دربارهی آنها صحبت کنید. ببخشید و فراموش کنید. نگهداشتن کینه و رنجش فقط به شما آسیب میزند. در صورت نیاز از یک مشاور متخصص کمک بگیرید. از یادآوری مداوم اشتباهات گذشته خودداری کنید. بر روی آینده تمرکز کنید و سعی کنید روابط خود را بهبود بخشید. به خودتان و طرف مقابل فرصت دهید تا بهبود یابید.
6. استرس و فشارهای زندگی
استرس و فشارهای زندگی، مانند مشکلات مالی، کاری و خانوادگی، میتوانند بر روابط تاثیر منفی بگذارند و باعث ایجاد تنش و عدم تفاهم شوند. وقتی افراد تحت استرس هستند، معمولاً حساستر و تحریکپذیرتر میشوند. به یکدیگر در غلبه بر استرس کمک کنید. زمانی را برای استراحت و تفریح با هم اختصاص دهید. به احساسات یکدیگر توجه کنید و سعی کنید درک کنید که چرا طرف مقابل تحت استرس است. مهارتهای مدیریت استرس را یاد بگیرید. با یکدیگر دربارهی مشکلات و نگرانیهای خود صحبت کنید.
7. کمبود زمان با کیفیت
صرف وقت کافی و با کیفیت با یکدیگر برای حفظ صمیمیت و تفاهم ضروری است. زندگیهای پرمشغلهی امروزی اغلب باعث میشود که زوجها وقت کمی را با هم بگذرانند، و این میتواند منجر به احساس تنهایی و عدم ارتباط شود. زمانی را در برنامه خود برای وقت گذراندن با هم قرار دهید. در هنگام وقت گذراندن با هم، موبایلها و سایر عوامل مزاحم را کنار بگذارید. فعالیتهایی را با هم انجام دهید که از آن لذت میبرید. فقط با هم صحبت کنید و به حرفهای یکدیگر گوش دهید. با هم سفر کنید و تجربههای جدید کسب کنید. حتی صرف کردن 15 دقیقه در روز با یکدیگر میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
8. عدم قدردانی
عدم ابراز قدردانی از زحمات و تلاشهای طرف مقابل میتواند منجر به احساس بیارزشی و عدم تفاهم شود. همه دوست دارند که احساس کنند دیده میشوند و تلاشهایشان مورد قدردانی قرار میگیرد. به طور مرتب از طرف مقابل تشکر کنید. به او بگویید که چقدر برایتان مهم است. برای کارهای کوچک و بزرگ او ارزش قائل شوید. هدایای کوچک به او بدهید (لازم نیست هدایا گران قیمت باشند، یک شاخه گل هم کافی است). به او نشان دهید که به او توجه دارید و به نیازهایش اهمیت میدهید. قدردانی باعث ایجاد احساس خوب در طرف مقابل و تقویت رابطه میشود.
9. حسادت و بیاعتمادی
حسادت و بیاعتمادی میتوانند ریشههای رابطه را خشک کنند و باعث ایجاد تنش و عدم تفاهم شوند. این احساسات معمولاً ناشی از ناامنی و ترس از دست دادن طرف مقابل هستند. علت حسادت و بیاعتمادی خود را شناسایی کنید. با طرف مقابل دربارهی احساسات خود صحبت کنید. به او اعتماد کنید و سعی کنید به او فرصت دهید تا اعتماد شما را جلب کند. از مقایسه خود با دیگران خودداری کنید. در صورت نیاز از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.
10. عدم حمایت عاطفی
عدم حمایت عاطفی از طرف مقابل در زمانهای سخت میتواند منجر به احساس تنهایی و عدم تفاهم شود. همه ما نیاز داریم که در زمانهای دشوار کسی را داشته باشیم که به او تکیه کنیم و از او حمایت بگیریم. به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و سعی کنید او را درک کنید. به او بگویید که در کنارش هستید و از او حمایت میکنید. در صورت نیاز به او کمک عملی کنید. به او فضای امنی بدهید تا بتواند احساسات خود را بیان کند. از قضاوت کردن او خودداری کنید. به او یادآوری کنید که چقدر قوی و توانا است.
11. سرزنش و انتقاد مداوم
سرزنش و انتقاد مداوم میتواند عزت نفس طرف مقابل را پایین بیاورد و باعث ایجاد احساس ناامیدی و عدم تفاهم شود. هیچ کس دوست ندارد دائماً مورد انتقاد قرار بگیرد. به جای سرزنش و انتقاد، بر روی نقاط قوت طرف مقابل تمرکز کنید. به او بگویید که به او افتخار میکنید. به او بازخورد سازنده بدهید، اما با لحنی مهربانانه و محترمانه. از مقایسه او با دیگران خودداری کنید. به جای تمرکز بر اشتباهات، بر راههای حل مشکل تمرکز کنید.
12. عدم سازش و انعطافپذیری
عدم تمایل به سازش و انعطافپذیری میتواند منجر به بنبست و عدم تفاهم شود. در هر رابطهای لازم است که هر دو طرف برای رسیدن به توافق و حفظ رابطه، حاضر به فداکاری و انعطافپذیری باشند. به جای اصرار بر نظر خود، به نظر طرف مقابل گوش دهید. سعی کنید از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید. به دنبال راه حلهای میانه باشید. انعطافپذیری به معنای تسلیم شدن نیست، بلکه به معنای یافتن راهی برای رسیدن به توافق است. در صورت نیاز از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.
13. نادیده گرفتن نیازهای یکدیگر
نادیده گرفتن نیازهای عاطفی، جسمی و روحی طرف مقابل میتواند منجر به احساس بیتوجهی و عدم تفاهم شود. هر فرد نیازهای خاص خود را دارد و باید به این نیازها توجه شود و در برآورده کردن آنها تلاش شود. از طرف مقابل بپرسید که چه نیازهایی دارد. به او نشان دهید که به نیازهایش توجه دارید و در برآورده کردن آنها تلاش میکنید. به او فضایی برای بیان نیازهایش بدهید. به نیازهای خود نیز توجه کنید و آنها را با طرف مقابل در میان بگذارید. در صورت نیاز از یک مشاور متخصص کمک بگیرید.
14. عدم تفریح و سرگرمی مشترک
عدم وجود تفریح و سرگرمی مشترک میتواند باعث شود که رابطه کسل کننده و یکنواخت شود و احساس عدم تفاهم ایجاد شود. انجام فعالیتهای مفرح با هم میتواند به تقویت رابطه و ایجاد خاطرات خوب کمک کند. فعالیتهایی را با هم انجام دهید که از آن لذت میبرید. به دنبال سرگرمیهای جدید باشید. با هم به سفر بروید. به تماشای فیلم یا تئاتر بروید. به کنسرت یا نمایشگاه بروید. بازیهای رومیزی یا ویدیویی انجام دهید.
15. بیتوجهی به بهداشت روان
مشکلات بهداشت روان، مانند افسردگی و اضطراب، میتوانند بر روابط تاثیر منفی بگذارند و باعث ایجاد تنش و عدم تفاهم شوند. اگر یکی از طرفین با مشکلات بهداشت روان دست و پنجه نرم میکند، باید به او کمک شود تا درمان مناسب را دریافت کند. اگر احساس میکنید که با مشکلات بهداشت روان دست و پنجه نرم میکنید، از یک متخصص کمک بگیرید. به طرف مقابل در پیدا کردن درمان مناسب کمک کنید. به او نشان دهید که از او حمایت میکنید. به او فضایی برای بیان احساساتش بدهید. بهداشت روان خود را در اولویت قرار دهید.






من و دوستم توی یه دوره ای مدام بهم میگفتیم ما اصلا همدیگه رو نمیفهمیم… انگار دو نفر با زبان های مختلف حرف میزدیم 😅 بعد فهمیدیم مشکل اصلی این بود که من عادت داشتم توی دعواها سکوت کنم و اون فکر میکرد بیتفاوتیه. ولی وقتی یاد گرفتم حرف بزنم و احساساتمو بگم، شرایط خیلی بهتر شد. یه چیز دیگه هم که بهم کمک کرد این بود که یه روز تصمیم گرفتیم بدون موبایل کنار هم بشینیم و واقعا به حرف های هم گوش بدیم… اون لحظه ها واقعا همه چیز رو عوض کرد.
حالا میفهمم چرا بعضی وقتا با اینکه دوسش دارم احساس میکنم ازش دورم… گاهی همون پختن یه غذای ساده با هم یا قدم زدن تو پارک میتونه بیشتر از یه عالمه حرف زدن مفید باشه. یادمه یه بار قرار بود بریم مهمونی و من عصبانی بودم از تاخیرش… بعد فهمیدم یه مشکل کاری براش پیش اومده بوده. اگه زودتر حرف میزد شاید اصلا دعوامون نمیشد…
چیزی که فهمیدم اینه آدم ها همیشه حوصله و انرژی ندارن مشکلات رو توضیح بدن… بعضی وقتا صبر کردن و یه جای خوب برای حرف زدن پیدا کردن مهم تره از اینکه بخوای همان لحظه همه چیز رو حل کنی…
گاهی پیش می آید که دو نفر همه چیز را برای تفاهم دارند ولی زبان مشترکی برای بیانش پیدا نمی کنند. من در رابطه ام بارها این حس را تجربه کرده ام که انگار حرفم به دل طرف مقابل ننشسته، در حالی که فقط بیان متفاوتی داشتیم. گاهی سکوت هم بهتر از کلمات ناهماهنگ است، مخصوصا وقتی که هیجانات بالاست و هر کلمه می تواند سوء تفاهم ایجاد کند.
یک بار با همسرم درباره مسافرت دعوایمان شد، چون هر دو خسته بودیم و اصرار داشتیم حق با ماست. بعد فهمیدیم هر دو یک چیز می خواستیم فقط راه های رسیدن به آن متفاوت بود. حالا قبل از بحث های جدی کمی استراحت می کنیم تا با ذهن بازتر حرف بزنیم.